رد شدن به محتوای اصلی
ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ ۱۳۹۳/۱۲/ ۱۲ ﻣﺼﺎﺩﻑ ﺑﺎ ۳ / ﻣﺎﺭﺱ/ ۲۰۱۵ ﺳﺎﻋﺖ ۹ﺻﺒﺢ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻦ ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭﺩ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﺧﻂ ﻣﺮﺩﯼ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ ﮐﺮﺝ ﺗﻤﺎﺱ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺳﺎﻋﺖ ۱۶ﻓﺮﺻﺖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺮﺝ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺳﺎﻋﺖ ۴ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ .
ﺍﺻﻼً ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﺪﯾﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ آﻣاده ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﺮﺝ ﯾﺎﻓﺘﯿﻢ، ﺍﺻﻼً ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺭﯼ ۶۰۰ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮﯼ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﺗﺎ ﮐﺮﺝ ﻭ ﺳﺮﻣﺎﯼ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ بیم و امید ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﯾﻢ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﺒﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺧﺮﯾﻦ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺜﻞ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺟﻮخه ﺩﺍﺭ ﺩﺭ ﺍﺧﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ، ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﺗﻌﻮﯾﻖ ﺑﯿﺎﻓﺘﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﺭﺏ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ ﯾﺎﻓﺘﯿﻢ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﯼ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻗﺼﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﺍﺯ مسئوﻟﯿﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﻭ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺍﻧﻬﺎ ﻭ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻧﻤﺎﻥ، ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺳﺎﻋﺖ ۲۰ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﯾﻢ ؛ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺣﺎﻣﺪ ﺍﺣﻤﺪﯼ، ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﻬﻨﺎ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻧﺎﺯ ﺣﺎﻣﺪ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺟﮕﺮﮔﻮﺷﻪ ﻣﺎﻥ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺣﺎﻣﺪ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﺑﻨﺪ ﺑﻪ ﭘﺎ ﻭ ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﯾﺎﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﻬﻨﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺣﺎﻣﺪ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻬﻨﺎ ﮐﻪ ﻣﺒﻬﻮﺕ، ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻥ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻧﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﭼﺸﻢ ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ آﯾﻨﺪﻩ، ﭘﺪﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮔﺮﻡ ﭘﺪﺭﺍﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ، ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﻠﻮ ﺑﺮﻭﺩ ﺍﻣﺎ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﻦ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻭ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﻬﻨﺎ ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺎﻣﺪ ﺩﻭﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﻗﺴﺎﻭﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺘﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻟﻤﺲ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻪ ﻭ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﺎﻣﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺭﯾﻎ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻣﻬﻨﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﺪﺭﺵ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻐﺾ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺟﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ، ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﺪ ؛ ﭘﺪﺭ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺎﻫﻤﯿﻢ ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ! ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﺪ ؛ ﭘﺪﺭ ﭼﺮﺍ ﺻﻮﺭﺗﺖ ﺯﺧﻤﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ! ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﺪ !... ﻭ ﺣﺎﻣﺪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﻗﻔﺲ ﻧﮕﺎﻩ ﮔﺮﻣﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻬﻨﺎ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺭﯾﻎ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺒﺮ ﻭ ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ، ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﻦ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﺣﺎﻣﺪ، ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺻﺒﺮ ﺣﺎﻣﺪ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺣﺎﻣﺪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﯼ ﺑﻌﺪﯼ، ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﯼ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﻭ ﺟﻬﺎﻧﮕﯿﺮ ﺩﻫﻘﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺩﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺟﻮﺍﻥ ﺧﻮﺩ، ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ؛ ﺩﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﺎﻭﺭ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺿﻌﯿﻒ ﺧﻮﺩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻣﺎﺩﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺨﺘﯽ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﺷﺶ ﺳﺎﻟﻪ ﺩﻭ ﺟﻮﺍﻧﺶ ﮐﻤﺮﺵ ﺧﻢ ﺷﺪﻩ ﻭ ﭘﺪﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺜﻞ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺸﻨﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﻭ ﺟﻬﺎﻧﮕﯿﺮ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﻦ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﻮﺩ، ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻄﻠﻖ ﺣﮑﻢ ﻓﺮﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﮔﺮ ﻫﯿﭻ ... ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﯿﺮ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﻭﺟﻬﺎﻧﮕﯿﺮ ﺟﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺟﻮﺍﻥ، ﭘﺎ ﺑﺮ ﺟﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻗﺎﺗﻠﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺸﺎﻥ ﺿﻌﻒ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﻭ ﭘﺎ ﺑﺮ ﺟﺎ ﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﺳﺖ . ۱۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺁﺧﺮ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺟﻮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ .
 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسعود رجوی - مجاهدین چه می‌خواهند - گزیده سخنرانی

منتخبی از سخنان مسعود رجوی آره، آره آقا جون میزنن از ما می‌برن، اصلاً اعلیحضرت  رضا شاه کبیر  می‌بره، اصلاً آریامهر از قبر زنده میشه، اصلاً امام ملعونه راحل  برمی‌گرده. ما عقب می‌مونیم. به ما هیچی نمی‌رسه. ما مطرح نیستیم. مطرح هم نخواهیم شد. چند سال باز باید اپوزیسیون باشیم. آره آره آره، تا آخر عمر. من که تا آخر عمر اپوزیسیونم این رو خاطر جمع باشید. در  انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۵۸ ، خمینی گفت، هر کی به قانون اساسی (یعنی منظورش ولایت‌فقیه) رأی نداده صلاحیت ریاست‌جمهوری رژیم را ندارد. نیم ساعت بعد من اطلاعیه دادم که خداحافظ شما. ما نیستیم.ما این کاره نیستیم. الآن چه می‌گویم؟ اول روشن باشه از روز اول ما هیچی نمی‌خواهیم. ببین آقاجان هر کی می‌خواد بیاد تو ایران روی کار، خوب، ما ستادمون، آزادی بیان، آزادی اجتماعات و این‌که شکنجه و اعدام نباشه. همین. دو تا چیز. هیچی نمی‌خوایم. هیچی از هیچ‌کس. هر کی می‌خواد رئیس بشه هر کی می‌خواهد مرئوس بشه. هر کی می‌خواد انتخاب بشه. خون شهدامون و رنج زندههامون و تاریخچه‌ای که پشت سر گذاشتیم، بسا بسا بسا فراتر از این...

مریم رجوی:‌ سکوت در برابر تروریسم ملاها زیان‌بارترین نوع مماشات با استبداد دینی

سمینار « موج جدید‌ تروریسم رژیم ایران- واکنش اروپا و آمریکا » در رزیدانس پالاس بروکسل- ۴اکتبر ۲۰۱۸ مریم رجوی  در یک پیام ویدئویی به سمینار «موج جدید‌ تروریسم رژیم ایران- واکنش اروپا و آمریکا» در تاریخ ۴اکتبر ۲۰۱۸که در رزیدانس پالاس بروکسل برگزار شد خطاب به شخصیتهای سیاسی و حضار شرکت‌ کننده گفت: دوستان عزیز از توجه شما به ضرورت مقابله با تروریسم آخوندهای حاکم بر ایران قدردانی می‌کنم. آنها با تروریسم می‌خواهند جهان را به‌ سکوت و تسلیم بکشانند. پاسخ آنها قاطعیت است. سیاست مسئولانه نسبت به‌صلح و امنیت جهان همین است. آخوندها انگیزه‌های زیادی برای مبادرت به تروریسم دارند: 9ماه است قیام‌ها و جنبش اعتراضی در ایران ادامه دارد. آما آنها نمی‌توانند این جنبش را متوقف سازند. به ‌اعتراف بالاترین مقامهای رژیم مجاهدین نقش فزاینده در سازماندهی و هدایت قیامها ایفا کرده و می‌کنند. هم‌زمان آخوندها از مهار روند فروپاشی اقتصاد کشور عاجزند. این در حالی است که در 12ماه اخیر پول رسمی کشور چهار پنجم ارزش خود را از دست داده است. در سطح بین‌المللی نیز دو تحول مهم رژیم ولایت فقیه را در منگنه...