رد شدن به محتوای اصلی

مسعود رجوی - مجاهدین چه می‌خواهند - گزیده سخنرانی


منتخبی از سخنان مسعود رجوی

آره، آره آقا جون میزنن از ما می‌برن، اصلاً اعلیحضرت رضا شاه کبیر می‌بره، اصلاً آریامهر از قبر زنده میشه، اصلاًامام ملعونه راحل برمی‌گرده. ما عقب می‌مونیم. به ما هیچی نمی‌رسه. ما مطرح نیستیم. مطرح هم نخواهیم شد. چند سال باز باید اپوزیسیون باشیم. آره آره آره، تا آخر عمر. من که تا آخر عمر اپوزیسیونم این رو خاطر جمع باشید.

در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۵۸، خمینی گفت، هر کی به قانون اساسی (یعنی منظورش ولایت‌فقیه) رأی نداده صلاحیت ریاست‌جمهوری رژیم را ندارد. نیم ساعت بعد من اطلاعیه دادم که خداحافظ شما. ما نیستیم.ما این کاره نیستیم.

الآن چه می‌گویم؟
اول روشن باشه از روز اول ما هیچی نمی‌خواهیم. ببین آقاجان هر کی می‌خواد بیاد تو ایران روی کار، خوب، ما ستادمون، آزادی بیان، آزادی اجتماعات و این‌که شکنجه و اعدام نباشه. همین. دو تا چیز.
هیچی نمی‌خوایم. هیچی از هیچ‌کس. هر کی می‌خواد رئیس بشه هر کی می‌خواهد مرئوس بشه. هر کی می‌خواد انتخاب بشه.
خون شهدامون و رنج زندههامون و تاریخچه‌ای که پشت سر گذاشتیم، بسا بسا بسا فراتر از این حرفهاست. مگر به خمینی چی می‌گفتیم؟
باشه آقا جون ما ریاست‌جمهوری تو رو نخواستیم. مجلست رو هم نخواستیم. ببین آقا جون، میگم اعدام و شکنجه نکن. آخه حق داشته باشم حرفم رو بزنم.
یا آقا میریم، بالاخره خونه یکی از شهدامون رو پیدا می‌کنیم. اگر نشد، اجاره می‌کنیم. اگر نشد، یادتون باشه قرار ما خاوران. محل شهدای قتل‌عام و اشرف و موسی. اونجا چادر می‌زنیم. هیچی نمی‌خوایم، هیچی.

پس قرار ما خاوران است. ببین آقا جان حقوق خلقم. دیگه دعوایی ما نداریم. بگذارید جلو بیفته. اگر آزادی رو مراعات کنه که چه بهتر، اگر آزادی رو مراعات نکنه، وای به‌حالش. از روزیکه اگه مشت و گلوله بیاره، بازم هاکذا.
قرار است خسته بکنیم و خسته نشویم. ما مجاهدیم. ما که از قبل گفتیم کسی بیشتر مقاومت کنه از ما جلوی این رژیم زانو هم می‌زنیم. هژمونی‌اش را هم می‌پذیریم. با افتخار هم این کار رو می‌کنیم. هر کی از پس این آخوندها برمیاد، بسم الله.

لاکن اول روشن باشه، من آزادی بیانم را می‌خوام و آزادی خلقم. چرا؟ چونکه مجاهد خلقم.
مگر آمدم قدرت بگیرم. مگر آمدم حکومت بگیرم. مگر آمدم تو مسابقه فرصت‌طلبی شرکت کنم؟
مگر آمدم توی موج سواری شرکت کنم؟

اول روشن باشد که ما کی هستیم. روشن باشد که نسلمون و خطمون و سابقه مون و تاریخچه مون چیه.
نمی‌خوام، نمی‌خوام، نمی‌خوام، که جلو بیفتیم. اینطوری یعنی جلو بیفتیم.
با صدق و فدا آری.
ما یه مشت آدمیم. یه کارهایی بلد بودیم کردیم، همه هم از ما جلوترند. باشه. لاکن موج سواره میوه چین، فرصت‌طلب نیستم.

به بوسعید بالخیر گفتند که، مراجع زمانش، تو در مقابل ما پشه‌ایی بیش نیستی. گفت من همون پشه هم نیستم. پشه هم خودتی.
ما آقا اشرفیان، پشه هم نیستیم. هیچی نیستیم. هیچی. بی‌نام و نشان. چند ده نفر بودیم از زندان آزاد شدیم. حرفهای خودمون رو زدیم دیگه، تف کردیم به‌ریاست جمهوری خمینی که لازمه‌اش ولایت‌فقیه باشه و سرکوب خلایق. و خوردیم چماق و گلوله و شلاق و یکصد و بیست هزار شهید و آواره شدیم. آواره هم هستیم. هیچی نیستیم. پشه هم نیستیم. اما به خودمون مطمئنیم.
دیگه بالای سر مزار شهدامون که می‌تونیم بشینیم و حرفمون رو بزنیم. اگر حرف حق است، راه خودش رو باز خواهد کرد.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مریم رجوی:‌ سکوت در برابر تروریسم ملاها زیان‌بارترین نوع مماشات با استبداد دینی

سمینار « موج جدید‌ تروریسم رژیم ایران- واکنش اروپا و آمریکا » در رزیدانس پالاس بروکسل- ۴اکتبر ۲۰۱۸ مریم رجوی  در یک پیام ویدئویی به سمینار «موج جدید‌ تروریسم رژیم ایران- واکنش اروپا و آمریکا» در تاریخ ۴اکتبر ۲۰۱۸که در رزیدانس پالاس بروکسل برگزار شد خطاب به شخصیتهای سیاسی و حضار شرکت‌ کننده گفت: دوستان عزیز از توجه شما به ضرورت مقابله با تروریسم آخوندهای حاکم بر ایران قدردانی می‌کنم. آنها با تروریسم می‌خواهند جهان را به‌ سکوت و تسلیم بکشانند. پاسخ آنها قاطعیت است. سیاست مسئولانه نسبت به‌صلح و امنیت جهان همین است. آخوندها انگیزه‌های زیادی برای مبادرت به تروریسم دارند: 9ماه است قیام‌ها و جنبش اعتراضی در ایران ادامه دارد. آما آنها نمی‌توانند این جنبش را متوقف سازند. به ‌اعتراف بالاترین مقامهای رژیم مجاهدین نقش فزاینده در سازماندهی و هدایت قیامها ایفا کرده و می‌کنند. هم‌زمان آخوندها از مهار روند فروپاشی اقتصاد کشور عاجزند. این در حالی است که در 12ماه اخیر پول رسمی کشور چهار پنجم ارزش خود را از دست داده است. در سطح بین‌المللی نیز دو تحول مهم رژیم ولایت فقیه را در منگنه...
ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ ۱۳۹۳/۱۲/ ۱۲ ﻣﺼﺎ ﺩﻑ ﺑﺎ ۳ / ﻣﺎﺭﺱ/ ۲۰۱۵ ﺳﺎﻋﺖ ۹ﺻﺒﺢ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻦ ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭﺩ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﺧﻂ ﻣﺮﺩﯼ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ ﮐﺮﺝ ﺗﻤﺎﺱ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺳﺎﻋﺖ ۱۶ﻓﺮﺻﺖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺮﺝ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺳﺎﻋﺖ ۴ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ . ﺍﺻﻼً ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﺪﯾﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ آﻣاده ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﺮﺝ ﯾﺎﻓﺘﯿﻢ، ﺍﺻﻼً ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺭﯼ ۶۰۰ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮﯼ ﺳﻨﻨﺪﺝ ﺗﺎ ﮐﺮﺝ ﻭ ﺳﺮﻣﺎﯼ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ بیم و امید ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﯾﻢ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﺒﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺧﺮﯾﻦ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺜﻞ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﻥ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺟﻮخه ﺩﺍﺭ ﺩﺭ ﺍﺧﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ، ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﺗﻌﻮﯾﻖ ﺑﯿﺎﻓﺘﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﺭﺏ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﺷﻬﺮ ﯾﺎﻓﺘﯿﻢ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﯼ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻗﺼﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﺍﺯ مسئوﻟﯿﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﻭ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺍﻧﻬﺎ ﻭ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻧﻤﺎﻥ، ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺳﺎﻋﺖ ۲۰ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﯾﻢ ؛ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺣﺎﻣﺪ ﺍﺣﻤﺪﯼ، ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﻬﻨﺎ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻧﺎﺯ ﺣﺎﻣﺪ ...